#تولیدی
#به_قلم_خودم
#کلامی_از_دل
سرآغاز بندگی
بار الهی ….
ثانیه های دنیایمان در پی به پایان رساندن ماه رحمت اند .
و منم آن
بنده روسیاهی که یک ماه مهمان سفره کرمت بوده ام ، چه لحظاتی که زبان به ذکرت نگشودم اما تو چه زیبا ، الطافت کریمانه ات را شامل حالم کردی و نفس های عاری از ذکرم را عبادت خواندی چه دقایقی که من در خواب فراموشی رحمتت بودم اما تو لحظات همراه با غفلتم را رنگو بوی عبودیت زدی ، زبانم ناتوان است از شکرگزاری ات یا منان ، روزه داری دنیایی ام ، کی قابل بندگی حقیقی درگاهت را داشت ؟!!
ای همه هستی من
به پایان ضیافتت نزدیک می شویم اما باور نداریم که سفره رحمتت جمع شود چرا که بر سفره تو دعوتیم در هر لحظه و زمانی که قلب خاکیمان دلتنگ درگاه سراسر رحمتت شود .
من از همه دلبستگی های خاکی ام به ذات کریمانه ات پناه می آورم.
یا رحیم ، از رمضانت وداع نمی کنم چرا که پایان ضیافتت شروعیست دوباره برای بندگی حقیقی ات و سرآغازیست برای نوشیدن جام های نور از سرچشمه های عبودیتت .
به تو پناه می آورم از اینکه سپیده وداع با رمضانت سرزند و قلب شکسته من ، همچنان آغشته به تاریکی نافرمانیت باشد .
رحمتت را شامل حالم کن یا ستار ، تنها از تو آمرزش می جویم و به سویت روانه ام
ای مهربان ترینه دنیا و آخرت ، عمل کمم را با الطاف کریمانه ات دوچندان کن و مرا هم چنان کن که دوست داری .
✍ به قلم : شهاب الدینی
آخرین نظرات