خانه ورود
تفسیر 
ارسال شده در 8 آذر 1397 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

 

بِسْمِ‌الله‌الْرَّحْمنِ‌الْرَّحیمْ
✴سوره مبارکه بقره؛ آیه 67
✨وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴿۶۷﴾
?و هنگامى كه موسى به قوم خود گفت‏ خدا به شما فرمان مى‏ دهد كه ماده گاوى را سر ببريد گفتند آيا ما را به ريشخند مى‏ گيرى گفت: پناه مى برم به خدا كه [مبادا] از جاهلان باشم (۶۷)
?نکته ها
↩این سوره را به جهت این داستان، سوره بقره نامیده اند.

↩خلاصه ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله ، قتل را به طایفه و قبیله ای دیگر نسبت می داد و خود را تبرئه می کرد.

آنها برای داوری و حل مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیه السلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعه ای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند. آنها با شنیدن این جواب به موسی علیه السلام گفتند: آیا ما را مسخره می کنی؟ موسی گفت: مسخره کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم.

↩مسخره کردن دیگران، کار افراد جاهل و بی خرد است.

↩اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقه ی ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم.

↩خداوند اگر اراده نماید، از به هم خوردن دو مرده، مرده ای زنده میشود.

↩جهل در آیات و روایات به معنی بی خردی است نه نادانی.

↩ جهل خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه ببرند .

قرآن و حدیث 

               

نظر دهید »
والامحمد 
ارسال شده در 3 آذر 1397 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

نظر دهید »
برگی از دفتر سرنوشت 
ارسال شده در 1 آذر 1397 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

#به_قلم_خودم.

#برگی_از_دفتر_سرنوشت

توی زندگی هر دختر جوانی ، روزهایی هست که نگرانی از سرنوشت ، قلبش را چنگ می زندو چشمان زیبای او را با قطرات شبنم ، زینت می کند و

زیبایی نمایانگر ، مظلومیت های وجودیش را دو چندان می کند !!

آری ازدواج و امدن خواستگار  امریست  که خیلی از دختران جوان با آن خاطره دارند  و با فرازو نشیب های  تصمیمات آن آشنایند .

سرنوشت من …..

چند روزی بود که  نقل کلام دور همیهای خانوادمان شده بودم، وقتی بحث از ازدواج من به میان می امد انگار قلبم تپشی متفاوت به خود می گرفت و سرخی گونه هایم نمایانگر ،گردش سریع خون در جویبار رگهایم میشد .

 رنگ رخسار نمایانگر سر درونی وجودم بود ، با آمدن خواستگار های متعدد دیگر باورم شده بود ، من متعلق همیشگی این خانواده نیستم و دور یا زود  باید از همه وابستگی های کودکانه وجویم دل ببرم .

 بعد از صحبت با پدر تصمیم بر این شد که به خواستگارم اجازه آمدنشان را به منزل ، صادر کنیم . با وجود همه دلنگرانی ها اما ، حرف های امید بخش پدر و حضورش در کنار من ،تنها دلگرمی ام بود  که او با من هست و در این دشواری راه ، دستانم را رها نخواهد کرد .

 با همه دلنگرانی هایی که داشتم ، اما مثل یک کدبانوی هنر مند همه زوق و سلیقه ام را برای آماده کردن خانه پدری ، برای حضور خواستگارم فراهم کردم  ، در اون حالو هوا لحظه ای نگاهم به چشمان مادرم گره خورد ،چشمانی که خیره به من مانده بود و انگار با  نگاهش ، حرفهایی داشت .

باز هم  مثل همیشه قلب رئوف مادر  ، دلنگرانی وجودیم را از نگاه من خوانده بود و او را به سوی من هدایت کرد ، با دستان نوازشگرش ، دستی بر سرم کشید و بوسه ی گرمش را نثار گونه های سرم کرد .

مهر مادرانه ای که قلب لرزانم را ، نوازش کرد و دریای مواژ وجودم را آرام کرد ….

 زمان موعود فرا رسید با نسیمش غبار انتظار را  از خانه قلبم ربود  .

لحظه ای که زنگ خانه به صدا درآمد ،صدای پدر  را شنیدم که میگفت : مهمان ها آمدند ، دخترم  چادرت را سر کن 

با کلام پدر تپش قلبم به صدا  در امده بود ، مادر به سویم امد و چادر سفید بخت را در دستانم گذاشت و خیره به من گفت : دخترم چای را آماده کن ، زمانی که صدایت کردم ، چای را بیاور  …….   

به قلم :شهاب الدینی

نظر دهید »
در آرزوی تحویل ظهور 
ارسال شده در 26 آبان 1397 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

به_قلم_خودم

درآرزوی تحویل ظهور 
مدتهاست که  دقایق زمینیمان به تپش افتاده اند و دل تنگمان بهانه نبودنت را سر داده است مولای من .
عمریست که مسافر این شهر دروغینیم و نفسهایمان به شماره افتاده و به امید شما و در جستجوی گل  رویت در کوچه های غربت در گذریم .
گله داریم از همه جمعه هایی که  بدون شما گذشت  ….
 ای همه عالم به فدای رویتان مهدی جان .
اشک ها جاریست از غیبتتان .
 غزل جدایی هاست  بر لبمان ، گوییم ؛

ای در همه جا معروف ،از خلق و کرم موصوف 
  مهدی صفتی موقوف از غیبت برون فرما 

ای جان همه جانها….
روح القدسی گویا پنهان ز نظر اما، دلتنگ توییم مولا  در آرزوی این که  نظاره گرت باشیم  مشتاق نظرت باشیم .
 ای عشق همه جانها  .
 بی بالو پریم اما با عشق تو یا مولا  ، منتظرت هستیم 

ای بهار همه جانها ، جان منی مولا .
 کی به سر آید پایان شکیبایی  ، با ندای ظهورت رو به سوی ما نمایی .
 در هوایت پر گشایم و در رهت آقا ، فدای تو کنم جان را .
 یا اباصالح  ، عمریست که در این هیاهوی زمان تو را گم کرده ایم  سرگردانیم و تنها نشانه ای که از شما داریم بهانه ی این دل  است   که در فراق توست ، گل گریه یست که از  برای توست .
سالهاست که منتظر تحویل ظهورت هستیم و  به این دل خسته وعده دیدارت را داده ایم ، نکند  نبینیم  گل رویتان را و  روانه شویم ،  اما باور نداریم که نباشیم و شما بیایید….
ببخش همه دریغ ورزیدن هایمان را که مرحم دلت نبوده ایم ،  آقای من ….

 دلمان گرفته از نبودنتان 
چه میشود این لحظات پایان فراق شما باشد و گامهایتان را گلباران کنیم و شمیم زهرایتان  را ببوییم و پناهمان باشید .

? اللهم عجل لولیک الفرج ?
به قلم:شهاب الدینی 

نظر دهید »
بزرگداشت هفته کتاب 
ارسال شده در 22 آبان 1397 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

هفته کتاب و کتابخوانی گرامی داشت


 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 48
  • ...
  • 49
  • 50
  • 51
  • ...
  • 52
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 100

آخرین مطالب

  • اذن دخول
  • جوان فلسطینی
  • شهادت حضرت زهرا (س)
  • هفته کتاب و کتابخوانی
  • جشن روز دختر 
  • پرستار
  • سه اصل مهم در هدفگذاری
  • نسیم جوانی
  • وداع با رمضان
  • آشتی با مادر شوهر

آخرین نظرات

  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در مهارت ارتباط موثر
  • صبح انتظار  
    • صبح انتظار
    در مهارت ارتباط موثر
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در عاشقانه های پائیزی
  • شمیم  
    • شمیم تکه های ناب
    در عاشقانه های پائیزی
  • maryam  
    • http://paeiz.kowsarblog.ir>
    در رهبرانه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در نیاز به محبت 
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در لبیک یا حیدر 
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در دختران چادری 
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در چشم انتظار صبح امید 
  •  
    • سعادت به نام تو...
    در گذرگاه سرنوشت
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گذرگاه سرنوشت
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در گذرگاه سرنوشت
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گذرگاه سرنوشت
  • زكي زاده  
    • مائده
    در حجامت
  • سونیا سجادی  
    • انارستـان
    در گذرگاه سرنوشت
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در گذرگاه سرنوشت
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در حسین زمان 
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در حسین زمان 
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ  
    • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
    در حسین زمان 
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گرانی در بیان امیرالمومنین

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

چشم انتظار صبح امید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • غربت فاطمه
  • صفات الهی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 6
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 116
  • 1 ماه قبل: 873
  • کل بازدیدها: 74453

آمار بازدید

  • یا صاحب الزمان ادرکنی مولاجان 
  • یاد خدا 
  • آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد 
  • مادر 
  • داستان انار و شهریور ....

مطالب با رتبه بالا

  • به سوی خداوند (5.00)
  • آستان اجابت  (5.00)
  • حسین زمان  (5.00)
  • غریبانه عاشقت شده ام  (5.00)
  • شعر_مهدوی (5.00)
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان