#تولیدی_به_قلم_خودم
سالها در پی هم در گذرند و ثانیه ها در تکاپوی رهایی اند ، ای نازنین برادرم مدتی است که حساب زمان از دستم رفته است و نمی داند چه مدت زمانی را بدون تو ، در این عالم فانی نفس می کشم .
هرگز در باورم نبود روزی برسد که من باشم و تو در کنارم نباشی ، روز های اول فراقمان را به یاد دارم که به من دلداری می دادند و می گفتند بعد از مرگ غبار فراموشی یاد تو را با خود خواهد برد اما نمی دانستند که مهر تو در دلم حک شده و هیچ غباری یادت را در قلبم نمی پوشاند .
گذر زمان هرچند که دستان نوازشگرت را از من ربود اما لحظه ای نتوانست از عشق من به مهر برادرانه ات بکاهد .
چه روزهایی که از تنهایی عالم خاک دلگیر شدم و با یاد تکیه گاه شانه هایت به دیوار های سنگی زمین تکیه زدم و بغض های نشکسته ام را فدای غم نبودنت کردم .
عزیز دل خواهر امروز که سالروز آسمانی شدنت است با یادت قلم به دست گرفته ام که از دلتنگی های زمینی ام برایت بگویم این روزها نبودنت را در کنارم احساس می کنم ،چه می شود که لحظه ای به خوابم بیایی ، بار دیگر روی ماهت را ببینم و آغوش غربت زده ام را مهمان گرمای وجودت کنی .
به قلم :شهاب الدینی
آخرین نظرات