موضوع: "صفات الهی"
رهبری سال هاست که به طب سنتی توجه ویژه ای نشان می دهند. ایشان در یکی از سخنرانی های خود طب اسلامی ایرانی را این طور توصیف می کنند: « ما ابن سینا داشتیم که هنوز که هنوز است کتابش مرجع درسی و مهم پزشکی دانشگاههای دنیاست، یا رازی را داشتیم یا دیگرانی از این قبیل را، چرا بایستی امروز به خودکفائی علمی کشور امید نبندیم؟
مقام معظم رهبری فرمودند: «در زمانی که اروپا در تاریکی قرون وسطی فرو رفته بود در ایران عزیز ما امثال ابن سیناها، بشریت را از علم و فرهنگ سیراب می کردند؛ بنابراین ملت ایران با این سابقه درخشان علمی و فرهنگی میتواند و باید که 200 سال عقب ماندگی خود را از راههای میانبر و به سرعت طی کند.»
از آن جایی که رهبر معظم انقلاب همواره «سبک زندگی» را بخش اساسی و حقیقی پیشرفت و تمدن سازی اسلامی می دانند، توجه به تغییر سبک زندگی اهمیت بسیاری پیدا می کند. یکی از راه های اصلاح این سبک زندگی، توجه به طب سنتی و ایرانی اسلامی است که نه تنها برای پیشگیری، خودمراقبتی و درمان برنامه ریزی دارد، که شیوه های صحیح زندگی را نیز اصلاح و تبیین می کند.
شایسته است که علاوه بر مردم، دستگاه های حکومتی نیز به این موضوع توجه نشان دهند تا از مزایای طب ایرانی اسلامی در کنار تکنولوژی های طب مدرن استفاده شود تا هم سلامت بعد جسمی انسان تامین گردد و هم رعایت برخی موارد موجب تعالی روح شود.
?روزملی طب ایرانی برهمه ایرانیان و طب ایرانی دوستان مبارک?
همه ی طبقات آسمان را گشته ام ، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان ، بر جاده کهکشان تاخته ام ، صحرای ابدیت را درنوردیده ام ، بال در بال فرشتگان ، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام ، با خدایان ،ایزدان با همه ی الهه های زیبای آسمان ، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام .از هر جا ، از هر یک یادی ، یادگاری ، برایت آورده ام . از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام ، از اندام هر یک نازنین طرح را گرفته ام ، از هر گلی ، افقی ، دریایی ، آسمانی ، چشم اندازی ، رنگی برچیده ام ، و ، با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی ، از معراج نیمه شبان تنهایی ، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام ، نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم
#تولیدی
#به_قلم_خودم
دختران مهتاب
آسمان رویاهای معصومانه ام ستاره باران است و انبوه واژگان زیبا به پا خواسته که یادآور حس شیرین دخترانه ام باشند اما آشفتگی های زمانه دل کوچکم را بدرد آورده و حالو هوای دلم بی قرار است و تکیه گاه مردانه پدر خوبی ها را میطلبد .
سقف آرزوهایم در دستان نوازشگرش خلاصه می شود و طنین دل انگیز صدایش آرام بخش تپش های قلب بی قرارم شده است .
چه روزهایی که خوشبختی حقیقی را در مامن گرم آغوش مادر مهربانم یافتم و آرزوهای کودکانه ام را به مهر مادری اش گره زدم به امید روزی که من هم رهرو راهش باشمو گوهر نهفته وجودم را نمایان کنم .
اما امروز که اینچنین قد کشیده ام ، برگ های زرین روزگار مرا به سوی مسیرهای سرسبز سرنوشت فرا می خوانند .
دلنگرانم که چگونه باید دلبرید از دنیای پراز هیاهوی دخترانه و دفتر خاطرات کودکانه اش را بست ؟
چگونه باید شیطنت های شیرین دخترانه را رها کردو راهی مسیر عاشقانه از خود گذشتگی شد ؟
اما گلواژگان مادرانه وجودم زمزمه های امید را در گوشم نجوا می کنند که باید گوهرهای محبت وجودیم را به پای همسفری تازه فدا کنم و به سمت سرنوشت حقیق ام راهی شوم ….
به قلم :شهاب الدینی
آخرین نظرات