خانه ورود
شوق لحظه وصال
ارسال شده در 12 اسفند 1396 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

#به_قلم_خودم

امروز اولین روز اقامت ما در مکه مکرمه هست و در این لحظه های آسمانی راهی مسجدالحرام شده ایم ،وقتی به آنجا رسیدیم ورودی حرم پراز کبوتر های عاشقیست که در حرم امن الهی وارد شده اندو  با دیدن ما به این طرف و آن طرف راهی می شوند خدای من چه حس عجیبی یعنی دارم خواب می بینم؟؟!!

به سمت ورودی صفا و مروه به راه افتادیم ،گامهای دنیایم مرا به سمت قبله زمینیمان می برد و دلم از شوق وصال می لرزد هر قدم که بر می دارم اشک بیشتری از دیدگانم جاری می شود ،از  سالنی طولانی به سمت کعبه در حرکتیم همه همراهانم سفید پوش هستند و سفیدی احراممان مرا به یاد مرگ می اندازد که چه غریبانه دل از دنیای زمینیمان بریده ایم و به سمت حرم الهی در حرکتیم ودر همین لحظه های عجیب   ، به یک باره خودم رو در فضایی باز ،یافتم چشمم به یک دیوار سیاهی افتاد که در پشت چند ستون قرار داشت  خودم رو گم کرده ام پاهایم دیگر حسی ندارد و نگاهی به اطراف انداختم همه همراهانم به سجده افتاده اند به ناگاه من هم به سجده افتادم صدای گریه همه بلند هستو انگار مهشری بپاست خدایا ،من کجا و اینجا کجا ….

فقط اشک هست که مثل دانه های مروارید بر زمین می ریزد  باورش سخته ،من در نزدیکی کعبه هستم و دیدن کعبه به این نزدیکی اتفاق افتاده ….

خدای من در حریم تو وارد شده ام ،دستهای خالی ام را به سمت تو بالا آورده ام و زبان به ذکرت گشوده ام یا رحمان چه بگویم دل کوچکم از این  دنیای خاکی بریده ، مرا در آغوش پر از مهرت جای بده …….

شوق_وصال نظر دهید »
حریم مادرانه 
ارسال شده در 9 اسفند 1396 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

نظر دهید »
بلندای بخشندگی 
ارسال شده در 9 اسفند 1396 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

​#به_قلم_خودم

بوی عید از لابلای شاخه سار سفید پوش زمستانیمان به مشام می رسد و لحظاتمان را طنین نغمه های بهاری پر کرده …
کوچه پس کوچه های شهرمان حالوهوای بهاری گرفته و اما…..
خوب که نظاره کنی در شلوغی بازار فراموشیمان
…..
چشمهایت به سوی چهره درهم شکسته کودکان کار گشوده می شود …..
 به دیدگانش که خیره شوی قطرات پر از حسرت آرزوهای کودکانه اش را خواهی دید ….
فریاد بی صدایش خیابان های شهرمان را پر کرده است …..
کودکانی که روزگار آخرالزمان دلهای کوچکشان را لگدمال کرده است وما ……
 چشمانمان رابروی قلبهای شکسته شان بسته ایم …..
بخشندگیمان هنوز آنقدر زیبا نشده است که دنیای کودکانه، بچه های کار را رنگو بوی خوشبختی بزنیم و دلهای کوچکشان را با نسیم بهاری بخششمان بنوازیم
ای شیعیان حیدری …..
گاهی خدا می خواهد با دستان پر از سخاوتمان دست دیگر بندگانش را بگیرد …..
و وقتی دستی را به یاری می گیری ،بدان که دست دیگرت در دست خداست ….
 اینک باید بپاخیزیم و گامهای پر از مهرمان را دنبال کنیم و به رسم عاشقی ….
دستان پراز سخاوتمان را بر چهره های غبار گرفته خسته شان بکشیمو به سوی بلندای بخشندگی روانه شویم  ……
و به اندازه عشقمان ببخشیم ….
چرا که بخشش هر کس به اندازه عشق نهفته  در دل اوست …….

بلندا_بخشندگی 4 نظر »
رهگذر جوانی 
ارسال شده در 6 اسفند 1396 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

#به_قلم_خودم

خدای من به سوی تو در حرکتم ،نمی دانم چه مقدار از راه را درست آمده ام ؟

به عقب که مینگرم ،بحاصل پیمودن این راه طولانی …..

به گذرگاه دنیایی ام می اندیشم که حاصلش جوانی 28 ساله است….

بهای گزافی را برای تجربه ها داده ام …..

توان جوانی ام را در راه کسب تجربه ها داده ام ….

به دوردست ها می نگرم ،ادامه راهی که نمی دانم چه اندازه از آن را باید ادامه دهم …..

به توانی که در گامهایم باقیست می اندیشم دیگر رمقی برای ادامه راه نمانده ….

جنب و جوش جوانی در کفم نیست ….

اما….

نیرویی به نام امید در قلبم می جوشد که نوید پایانی خوش را برایم به ارمغان می آورد و به پاهای از حرکت ایستاده ام توان می دهد ….

خدای من ،حاصل زندگی من چیست ؟

مرا در این گذرگاه تنها نگذار ……

 

3 نظر »
دلخوشم به دعای در قنوت
ارسال شده در 3 اسفند 1396 توسط مکتب سلیمانی سیرجان در صفات الهی

#به_قلم_خودم

مدتیست که دلم هوای حرمت را دارد …

آقا جان…..

دلخوشم به دعای در قنوت …..

 ?اللهم ارزقنا زیارت الحسین علیه السلام ?

?اللهم ارزقنا شفاعت الحسین علیه السلام ?

 آرزوی کربلایت دلم را به درد آورده چه کنم، مولا جان ؟ 

گامهای دنیای ام روبه پایانست ،چه کنم مولا جان ؟

ترسم از آن روز که ناکام بمیرم…. کربلایت را نبینم…..

 چشم انتظار دیدار یار بمیرم ….

دانم که این انتظار زیادیست…. 

مولا جان ….

ولی چه کنم ؟

 دلم بی تاب شده ….

 در عشق دیدار شما آب شده ….

می دانم که با خود می گویید….

تو چه دانی که دل  ما از گناهت ، غم زدهو آگاه شده ….

سالهاست که بجز دلشکستن ما کاری نداری …..

انگار نه انگار ….

 فراموشت شده که ما را داری ..

من چه گویم مولا جان ….

جز اینکه دانم ،پاکی ما آرزویست، بر دلت آقا جان …

پس بطلب دل غمزده این مضطر را ،که دگر تاب ندارد،تحمل دوری از ارباب ندارد ….

مدتیست در فکر بازگشت به آغوش شماست …

دست یاری میطلبد از کرمت مولا جان  ….

 پس بطلب  این دل غمزده ام  را …..

???مولا جان???

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • ...
  • 94
  • ...
  • 95
  • 96
  • 97
  • ...
  • 98
  • ...
  • 99
  • 100

آخرین مطالب

  • اذن دخول
  • جوان فلسطینی
  • شهادت حضرت زهرا (س)
  • هفته کتاب و کتابخوانی
  • جشن روز دختر 
  • پرستار
  • سه اصل مهم در هدفگذاری
  • نسیم جوانی
  • وداع با رمضان
  • آشتی با مادر شوهر

آخرین نظرات

  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در مهارت ارتباط موثر
  • صبح انتظار  
    • صبح انتظار
    در مهارت ارتباط موثر
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در عاشقانه های پائیزی
  • شمیم  
    • شمیم تکه های ناب
    در عاشقانه های پائیزی
  • maryam  
    • http://paeiz.kowsarblog.ir>
    در رهبرانه
  • زكي زاده  
    • مائده
    در نیاز به محبت 
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در لبیک یا حیدر 
  •  
    • رنگ خدا
    • مدرسه معصومیه قیدار
    در دختران چادری 
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در چشم انتظار صبح امید 
  •  
    • سعادت به نام تو...
    در گذرگاه سرنوشت
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گذرگاه سرنوشت
  • عابدی  
    • زینبیه ایوان
    در گذرگاه سرنوشت
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گذرگاه سرنوشت
  • زكي زاده  
    • مائده
    در حجامت
  • سونیا سجادی  
    • انارستـان
    در گذرگاه سرنوشت
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در گذرگاه سرنوشت
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در حسین زمان 
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در حسین زمان 
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ  
    • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
    در حسین زمان 
  • مکتب سلیمانی سیرجان  
    • چشم انتظار صبح امید
    در گرانی در بیان امیرالمومنین

Sidebar 2

This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

چشم انتظار صبح امید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • غربت فاطمه
  • صفات الهی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

آمار

  • امروز: 46
  • دیروز: 26
  • 7 روز قبل: 452
  • 1 ماه قبل: 1463
  • کل بازدیدها: 75425

آمار بازدید

  • یا صاحب الزمان ادرکنی مولاجان 
  • یاد خدا 
  • آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد 
  • مادر 
  • داستان انار و شهریور ....

مطالب با رتبه بالا

  • شمیم دل آرای محمدی (5.00)
  • سرآغاز بندگی  (5.00)
  • در هوای حرم (5.00)
  • وطنم ای شکوه ایمان (5.00)
  • نحوه پخت بزقرمه  (5.00)

بهترین وبلاگ ها

  • فرهنگی
  • نورفشان
  • ندا فلاحت پور
  • نسیم یار
  • صاحل الامر
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان