#تولیدی
#به_قلم_خودم
انسان ……
چه موجود عجیبی است !!
حس زیبایی است ،وقتی با خود می اندیشی که خالق همه عالم ما برای خودش خلق کرده است و از نور الهی خود در قلب خاکیمان دمیده و گوهر نهفته وجودیمان را بهای جاودانگی بخشیده است که لایق سجده ملائکه الله شده ایم .
بهترین های خلقتش را برایمان آفریده است و ما را به سوی خود می خواند .
بالاترین درجات جایگاه حقیقی ماست ، چرا که
روح افلاکی انسان خداجو و خدایاب است و تا خدا را نجوید و نیابد آرام نمی گیرد ، وقتی که به دنیا آمدیم گمشده ای داشتیم که روح و جانمان را به تکاپو واداشت چه لحظاتی که زینت های خیالی عالم خاک پرده های غفلت را بر روی چشم هایمان کشید و مسیر را گم کردیم و در خیال خود فکر کردیم که گمشده ما دنیاست اما گذر روزگار درسهایی را به ما یادآور شد که در پی دنیا رفتن سیری ناپذیرست و راه بندگی را با وابستگی های عالم خاک نیامیخته اند .
در میان انسانها ،بعضی گمشده خود را پیدا می کنند ،یعنی خدا را ؛ روح ناآرامشان را در سایه سار بندگی مهمان آرامش می کنند و اولین چیزی که بر این خدایابی مترتب می شود ،سکوت است .
و چه زیباست این کلام الهی که سراسر الفاظش را با آرامش حقیقی درآمیخته اند : (( الا بذکر الله تطمئن القلوب )) رعد28 ، ای انسان هیچ چیزی نمی تواند تو را سیر کند جز خدا .
وقتی گمشده ای داریم ، سکونت نیست ،آرامش نیست ، آرامش دل نداریم .
اما وقتی اضافه شویم به خدا،یعنی اولیاء الله شده ایم ،یعنی خدا را یافته ایم ،امنیت دل پیدا کرده ایم .
تا حالا از خود پرسیده ایم که چرا اینگونه است ؟
برای اینکه دیگر گمشده ی خود را پیدا کرده ایم ، خدا را یافته ایم ، چشم دل ، خدا را می بیند و همچون تشنه ای که آب می خورد و سیرابی را می بیند ……
به قلم :شهاب الدینی
وعجب انسان عجیب است