#چالش_نویسندگی
#توصیف_اتاق_کودک
#به_قلم_خودم
یک اتاق کوچیک اون هم با یک وروجک کوچیک خدای من این دوتا در کنار هم چه شود ? ?وقتی وروجک ما ساکت میشه متوجه میشیم دوباره داره با کنجکاوی توی تنهایی خودش یک خرابکاری به بار میاره? همینکه دستگیره در رو فشار میدی که بری داخل اتاقش متوجه میشی یک جسم پشت در ? هست که مانع باز شدن دره و باید با رنج اون مانع رو کنار بزنی و با کلی بدبختی وارد اتاقش بشی همینکه مانع اولو کنار میزنی و وارد اتاق میشی با یک اتاق زلزله زده روبه رو میشی اون موقع است که از مغز سرت تا کف پات تیر میکشه و ناله می کنی که ای واییییی اینجا چه خبره ?
چشمت به چهره خندون و معصومانه اش می افته که وسط این بازار شام ایستاده و یک لبخند پر از افتخاری هم بر لبشه ?
کی باورش میشه همه این کارها رو این وروجک انجام داده? اون هم با نقشه ای کاملا مهندسی شده ? که از وجب به وجب اتاق برای حس کنجکاوی و بازیگوشیش استفاده کرده ?
یک گوشه اتاق با چادر نماز گلدار مامان
یک خیمه برپا شده ⛺ و با اوردن بالش های توی پزیرائی دور خیمه یک حصار چیده که کسی به خونه رویایش وارد نشه .
سبد اسباب بازی هم وسط اتاق ولو شده و کلی اسباب بازی شکسته و غیر شکسته ریخته اطراف سبد .
عروسکی که مادربزرگ با کلی خوشحالی براش اورده بود هم یک گوشه اتاق افتاده و یکی از لباسهای نوزادی خودشو تنش کرده و بعد از اینکه بازیش تموم شده یک گوشه از اتاق انداخته .
کشو های دراورش رو که نگوووو انگاری یک نفر ? توی اونها دنبال چیز خاصی میگشته از لباس تن عروسکش? میشه فهمید دنبال چی بوده .
البته باز هم باید خدا رو شکر کنیم که برای خرابکاریهاش اتاقی داره که اونجا رو با هر جای دیگه ای از خونه برای بازی کردن
ترجیح میده وگرنه با امدن اولین مهمون باید از خدا دوتا دست دیگه هم طلب کنیم ? که بتونید خرابکاری های وروجکمون ?رو جمعو جور کنیم ? .
به قلم :شهاب الدینی
آخرین نظرات