حکایت بی حرمتی ها بپاست ….
شکیب من زهرا جان ،چادر نورانیتان را برایمان به ارث گذاشته اید و ما فرزندان آخر الزمان، اینک چه کرده ایم ؟؟؟
فاطمیه است و نمی دانیم برای دل داغدار حیدرو فرزندانتان بباریم و یا از رفتار شرم آور بانوان سرزمینمان ناله سر دهیم .
مادر جان شرمگینم که همچون کوفیان بی وفا فرزندت مهدی را تنها گذاشته ایم و در مقابل چشمان اشکبارش ایستاده ایم ….
آری ما لایق ارثیه مادرانه پراز مهرت نبوده ایم….
ما ایستاده ایم و از روی بی وفایمان به حجاب اجباری (( نه)) می گوییم، سرهای برهنه مان را در برابر چشمان شما به نمایش گذاشته ایم ….
ما دختران آخرو زمانیم ، در سرمان تفکرات روشنفکرانه داریم ….
یاری مولایمان که نه…..
حرمت مادر را هم به فراموشی سپرده ایم …..
در روزهای فراغ حیدر کرار …..
در آتش لانه پاک پرستوها ….
در روزهای خنده گرگو هیاهو ها ….
بپا خیزید ای دختران آفتاب ….
فاطمیه پیام آور مهر مادریست ….
مادری که سالیان دور ما را فرزندان خود خطاب کرده …..
با شمایم ای دختران آفتاب ،فرزندان زهرا ….
بیاییم دستانمان را به چادر خاکی مادر بسپاریم و لبیک گویان به سوی یادگارش مهدی دوران روانه شویم …..
مولایمان سالهاست که چشم انتظار بازگشت من و شماست …..
در این فاطمیه بپا خیزیم و به سوی مولایمان روانه شویم ….
با چشم اشکبارمان با مادر راز دل بگویم ….
که مادر جان یا فاطمه ….
شفاعتمان کن در روز جدایی ها ….
ببخش بی مهریمان را که وصیتت را به فراموشی سپرده ایم ……
در روزهای فراموشی دستان لرزان دخترانت را بگیر و از غمکده انتظار به سوی حق ببر …..
آخرین نظرات