#به_قلم_خودم
به رسم عاشقی در غم شهادتت ،قلم به دست گرفته ام ،مادر جان ……
مهاجر غریب من چگونه ترسیم کنم غم غربتت را ؟؟؟
زهرای شکیبم چه بگویم؟
دل بی تابم بهانه مادر را دارد …..
به کجا روانه اش کنم که بر مزار گمشه ات ناله سر دهد …
فدای غربتت شوم مادر که اینگونه غریبانه می رویی…
یاس کبود حیدر کرار ،غم شهادتت دل آسمان را به درد آورده ….
غبار غم دوری تو ای حبیبه حق،چهره علی را در هم شکسته …
ریحانه نبی چه شده که اینگونه برای رفتن عجله داری …
کمی آهسته تر مادر جوانم ….
دل کودکان علی توان دلبریدن از تلالو محمدی را ندارد …
بهار حیدری ،توی زهرا جان …..
قامت خمیده ات غم زمستان دوری ات را به خانه حیدری آورده ….
دلهای غمدیده مان در سوگ فاطمی ندبه دلتنگی را سرداده …..
در آرزوی تربتت دلمان را روانه مدینه کرده ایم …
ای ترنم مهربانی، زهرای من …
نظر مادرانه ات را از دل شکسته مان بر ندار ……
دستان سرد غربت زده مان به چادر خاکی شماست، مادرجان …..
آخرین نظرات