#تولیدی
#به_قلم_خودم
#راز_پائیز
در هیاهوی پائیز ،طبیعت را می بینیم که چه عاشقانه آغوش خود را به روی دستان هنرمند خالق هستی گشوده است.
پائیز در حوالی شهر است اما ای مهمانان پائیزی
به رسم ادب ، برگ هایش را له نکنید !!
برگ هایی که روزی هوای پاک را مهمان نفس های خسته ی ما کردند .
در هیاهوی پائیزمی بینم ، دلهایی که از گرمای تابستان بریده اند و در انتظار نم نم باران نشسته اند .
نگاه هایی که خیره به تکه ابر در آسمان مانده است ، تفسیرگر از نو شروع کردن است .
اما ، راز پائیز را می دانید که چیست ……!!؟؟
در هیاهوی نسیم پائیزی که قدم بگذاری و با نوای دلنشین برگهای بر زمین افتاده اش ، همراه که شوی….
روزی که نسیم سرد خزان بوزد و دل به دلش که بسپاری ، تو هم همچو برگ درختان بی تابش ، دل به سرنوشت حقیقی ات خواهی سپرد و در هوای بهاری شدن ، لرزه بر اندامت خواهد افتاد .
اما راز حقیقی پائیز را باید در دامان طبیعت عاشق تفسیر نمود !!
برگ ریزان درختانش یا آور ، پایان زندگی فانی دنیایی ماست .
نسیم سرد هوایش ، یاد آور برچیدن توشه و دل نبستن و گذشتن از وابستگی هاست .
نم نم باران پائیزی ، یادآور امیدواری به رحمت الهی ست و نوید بخش پایان بدی هاست .
دل که به پائیز بسپاری ، معنی زندگی حقیقی را درک خواهی کرد .
دل که به پائیز بسپاری ، دلبستگی های وجود را به فراموشی خواهی سپرد .
دل که به پائیز بسپاری ، عاشقی با خالق هستی را درک خواهی نمود.
دل به پائیز که بسپاری ،بی دلیل با دیگران مهربان خواهی بود……
ای مسافر زمین ، با پائیز همراه شو تا تو را مهمان زیبائی اش کند .
آخرین نظرات