موضوع: "صفات الهی"
#تولیدی
#به_قلم_خودم
در هوای توام یا منان ، ساعات زمینیمان رنگو بوی بخشش گرفته اند ، صدای ملائک به گوش می رسد و دل تنگم از این فاصله ها و قلب مضطرم
مامن سجاده ام را می طلبد .
ای مهربان خدای من ، آنقدر آشوبم که تنها در هوای تو آرام می گیرم .
یا رحمان ، با کوله بار گناهم به سمت تو آمده ام که دل لرزانو غرق در شرمندگی ام را با نسیم گذشتت بنوازی .
ای معبود من اشکهایم آنقدر بی قرارند که از گلوگاه بغض های نشکسته راه رهایشان را می جویند .
با نفسهای بریده ام که آغشته به نافرمانی توست به سویت آمده ام که لوح نفسم را با نور رحمتت صیقل دهی و مرا روانه عالم افلاکی بندگی ات کنی .
ای خالق جان های خسته ، کویر خشکیده نفسم را به قطرات شبنم توبه سپرده ام که جوانه های امید را در ان برویانی .
شرمسارم از همه لحظاتی که عاری از بندگی ات بود و با تمام حقارتم در برابر عظمت تو قد بلند کردم ….
از وسعت رحمتت بی خبرم که اینگونه با تو نجوا می کنم .
خدای من ، عاشق حقیقی تویی که لحظه ای مرا به حال خودم رها نمی کنی ، بجز تو فریادرسی در برم نیست.
تنها خالق من تویی ای سرچشمه هیبت و کرامت ،تو را سوگند به نامهای مبارکت قلب تاریکم را با نور مهربانی ات منور کن و از کردارم در گذر .
من آن بنده پریشان و مضطر ، که در برابر عزتت خوار و هراسانم .
ای فریادرس درماندگان …
دست من گیر که در هوای تو و رو به درگهت بلند است …..
✏به قلم:شهاب الدینی
#تولیدی
#به_قلم_خودم
چه شبی ست امشب یا زهرای من که اینگونه چشم انتظاری؟
نمی دانم در آسمان ها چه خبراست که ستارگان مضطر شده اند هوای کوفه آغشته به غم ست مگر این ماه مهمانی خدا نیست !!!
پس این دلتنگی و غم از برای چیست ؟
شب ضربت خوردن یاور رسول خداست و دلمان داغدار زخم های قلب حیدرست ….
زمینیمان در فراغ مردانگی تو می سوزد
امیر من ….
علی جان چه شده که اینقدر برای رفتن عجله داری ، مگر اشک های یتیمان کوفه را از یاد برده ای که اینگونه از دنیای کودکیشان دلبریده ای ، بابای مهربان کودکان بی پناه
لحظه ای با ما بمان …
برایمان بگو از حرف های نگفته دلت ، ای امیر کلام .
اوج گرفته ای در محراب بندگی و قدر نشین حق تویی و روح می دهی به قدسیان ،ای فاتح خیبر علی ، دل میبری با هر نفس ،عدل تویی ، ولی تویی سرور تویی ، آرامش این جان تویی .
✏به قلم: شهاب الدینی
مددی یا حیدر
آخرین نظرات