#دلنوشته_ای_به_مادرم
#به_قلم_خودم
با آغوش تو آشنایم ،سالهاست که بودنت را در کنارم احساس می کنم و دلم را به مهر مادرانه ات بسته ام.
گلواژه های عاشقانه ام به سوی قلب تو پر میکشد که تنها دغدغه زندگی ام تویی.
چه زود قد کشیدم در برابر دیدگانت اما ای همه هستی من، توچه آرام خمیده شدی و من پژمرده شدنت را ندیده ام. برایم از حالت بگو ،از دردهای پنهان وجودت ….
چه روزهایی که همه دلنگرانی ها و دردهایم را به سوی تو آوردم و مامن گرم دستهایت ، قلب لرزانم را در آغوش کشید و آرامش را به من هدیه کرد.
ای بهترین واژه زندگانی، بوی چادر نمازت هنوز در خاطرم باقیست که چه زیبا مسیر بندگی را به من آموختی، ایمانم بهایست که از دعای مادرانه توست.
گلواژه های مهربانی را در اشکهایت یافتم و چه زیبا شقایق دسهای صبورت، بدرقه گامهای لرزان دنیایی ام شد.
غزل مادرانه ات محراب آرزوهایم را آذین نمود و دریای بی دریغ مهربانی ات سراسر زندگانی ام را فراگرفت اما من، با نامهربانی ام بارها تورا آزردم.
توتکیه گاه خستگی ام بودی و من ، در لحظات تنهایی در کنارت نبوده ام.
سنگ صبور من بوده ای و من غمخوارت نبوده ام، حلالم کن ای مادر.
بهشت هم برای قلب عاشقت کم است چرا که تو ، خود ایثاری و از تبار فاطمه ای.
چند سالیست که دستان سردم را به گرمای زندگی مشترک سپرده ام و در کنارت نیستم اما مادر دختر سربه هوایت حالا خودش کوله بار زندگی را به دوش دارد دیگر می فهمم نگرانی های تورا، غم ها وخستگی هایی که از ما پنهان می کردی و اینک بیشتر از همیشه تو را دوست دارم.
مادر جان کدام جمله را برای توصیف محبتت بنویسم چگونه باید تو را ستود، ای قلب تپنده سرای امیدمان.
تو در سرزمین خاطرها گلبرگهای ارغوانی وجودت را برایم به یادگار گذاشته ای و با دست های روشنت سپیدی مهرت را به قلبم هدیه کردی و اینک من به رسم ادب گلبوسه های عاشقانه ام را نثار قلب زهرایی ات می کنم.
از خالق همه زیبایی ها خواهانم که آسمان دلت همواره به نور الهی نورافشان باشد.
ای ترنم مهربانی، از ته قلبم بهترین دعا ها را بدرقه گامهای استوارت می کنم …..
و این دلنوشته ام بهانه ای شد که واژگان غبار گرفته دوست داشتنم را به قاسدک های سپید عاشق بسپارم که را برایت بیاورند و گلبوسه های عشقم را فدای دستان پینه بسته ات کنند.
به قلم: شهاب الدینی
آخرین نظرات