#به_قلم_خودم
سلام بر قلب آسمانی ات ای معلم .
ای عصاره مهربانی می ستایمت که اینگونه خاطر خستگی ناپذیرت لحظه ای از یاد ذهن غبار گرفتمان غافل نمی شود ، تو را باید خود عشق بنامم چرا که همچو خورشید می مانی که پرتو های مهربانی ات را بر تاریک خانه قلبمان تابانده ای و با دست های نوازشگر علمت ، مهربانی را به ما هدیه کرده ای .
ای آیه های عشق ، از با تو بودن بهار دلمان جاودان خواهد ماند ، گرمای نفست ، کلام سراسر نورت ، شکوفه های امید را در خیال پژمرده مان شکوفا کرده است .
ای معلم تو همچو باغبان عاشقی می مانی که الف بای استعدادمان را صبورانه می پرورانی و من همچو آن کودک گریزپایی می مانم که در سایه سار وجودت قدم نهاده ام و گامهای لرزان و ناتوانم را جاپای گامهای صبورت نهاده ام .
در روزهای فراغ مهدی دوران راهو رسم انتظار را باید از سیره عاشقانه تو آموخت .
تویی که در صفا و مروه آخرالزمان برای تربیت سربازان مولایمان هروله کنان در حرکتی .
چه روزهایی که خستگی های وجودت را پشت لبخند های سراسر مهرت پنهان کردی و من غافل از حالت بوده ام .
اینک که قاصدک های عاشق نوید پیروزی را از سزمینهای دانش برایمان به ارمغان آورده اند و امروز که روز توست گلواژه های قدر دانی ام را به قلب مهربانت هدیه کرده ام ، می دانم که توان قدردانی حقیقی ات را ندارم اما به رسم ادب گلبوسه های مهربانی را نثار دستان سراسر مهرت می کنم.
ای وجود بی کران آسمان عشق ، تو را سپاس .
ای فراتر از مهربانی های عالم ، تو را سپاس .
آخرین نظرات