#چی_شد_طلبه_شدم
زمانی که دیپلمم رو گرفتم بابام با ادامه تحصیلم مخالفت کرد ، با اینکه درسم خوب بود ولی چون آبجی های دیگه رو نفرستاده بود دانشگاه با ادامه تحصیل من مخالفت کرد و می خواست بین فرزندانش عدالت رو بر قرار کند ،من هم شاغل شدم نُه سال از تحصیل جا موندم ،اون سالها ….. با آرزوی ادامه تحصیل گذشت ، تا اینکه پدر و مادرم و گروهی از اقوام تصمیم به ثبت نام عمره گرفتند من هم با آنها برای عمره ثبت نام کردم آخر های سال 93 بود که از طریق کاروان یزد راهی حج شدیم ، بهترین روزهای زندگی من بود ، شور و هیجان زیادی داشتم ،توضیحات روحانی کاروانمون در مورد مطالب مربوط به زندگی حضرت محمد (ص) و مسیر رسالت حضرت منو مشتاق کرد اونقدر علاقه مند شدم که همه مطالب رو یادداشت می کردم ،وبرخورد ایشون خوشرو بودن با جوانها ، میدان دادن برای فعالیت های فرهنگی باعث شد انگیزه ای در من ایجاد شود برای فعال بودن و نسبت به طلبه ها یک دیدگاه خوب پیدا کردم ،وقتی از سفر عمره برگشتیم انگیزه ای در من ایجاد شده بود برای ادامه تحصیل به یاری خداوند بود که به صورت اتفاقی اون زمان همراه با ثبت نام حوزه بود و من با اجازه خانواده توانستم وارد جامعه حوزوی شوم ،خدا رو شاکرم برای این نعمت در طی این مدت هم اونقدر وابسته به حوزه شده ام که تحمل دوری از اون رو ندارم حتی برای چند روز ……. ? ? ? ? ?
آخرین نظرات