لب پنجره ی اتاقش نشسته بود! همانند همیشه منتظر؛ منتظر بازگشت عزیز ترینش به خانه…در نبودش خانه رنگ و بویی نداشت به یاد نداشت از وقتی او نبوده قورمه سبزی پخته یا نه!آن لباس گل گلی دامن دارش را پوشیده یا نه! دیگر سرخاب سفیداب کرده یا نه!هیچ چیز… بیشتر »
آرشیو برای: "آذر 1399, 19"
حیران و سرگردان میان کتابخانه ای تاریک به دنبال کتابی بی نام و نشان بود.راهروی قفسه ها باریک و باریک تر میشد… هراسان به جلو می دوید و پشت سرش را می نگریست! گویی چیزی یا کسی به دنبال او بود اما چه؟حتی خودش هم نمی دانست! به سمت جایی کشانده می شد… بیشتر »
حفظ کرامت زن خداوند حکیم گوهر «حیات» را به انسان ارزانی داشت و با اعطای نعمات جسمی و روحی بی شمار، وی را مهیای پوییدن مسیر دشوار زندگی نمود. او را بر سایر موجودات فضل و برتری داد 11 و بدین ترتیب شرف و کرامت را به روح او هدیه کرد. انسان آگاه، مجهز به… بیشتر »
#خانم_خونه #به_قلم_خودم داره ظهر میشه ناهارو چکار کنم خب دیروز که قیمه درست کردم، آهاااا امروز کشک بادمجون درست میکنم وای نهههه امروز که هوا سرده نه توی این هوا کی کشک بادمجون می خوره که ما دومیش باشیم? نه کشک بادمجون خوب نیست آها برای… بیشتر »
آخرین نظرات